جدول جو
جدول جو

معنی تمام شدن - جستجوی لغت در جدول جو

تمام شدن
(اَ فُ خوَرْ / خُرْ دَ)
بکمال رسیدن. (فرهنگ رشیدی). کامل شدن. (ناظم الاطباء) :
این همه یکسره تمام شده ست
نزد توای بت ملوک فریب.
رودکی.
زیرا بدین دو جسم طبیعی تمام شد
کز آب و باد و خاک وز افلاک برترند.
ناصرخسرو.
میانه کار همیباش و به کمال مجوی
که مه تمام نشد جز ز بهر نقصان را.
ناصرخسرو.
جهان به مردم دانا تمام باید شد
پس این مراد ترا می تمام باید کرد.
ناصرخسرو.
آنچه همی جست سکندر هگرز
کی شد یک روز مر او را تمام.
ناصرخسرو.
ایوان کسری به مداین، شاپور ذوالاکتاف بنا افکند و از بعد او چند پادشاه عمارت می کردند تا بر دست نوشین روان عادل تمام شد. (نوروزنامه). اگر آن بنا در روزگار او تمام نشد پسراو آن بناء نیم کردۀ آن پادشاه تمام کردی. (نوروزنامه) ، به انتها رسیدن کاری. (برهان). به پایان رسیدن. پایان یافتن. به آخر رسیدن. منقضی شدن. انجام یافتن. فرجامیدن. به نهایت رسیدن: گفت من چیز دیگربر این پیوندم تا کار تمام شود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 101). چون مدت سی سال تمام شد. (قصص الانبیاء ص 151).... نشان پختن ماده بود و به نهایت رسیدن بیماری یعنی تمام شدن بیماری. (ذخیرۀ خوارزمشاهی).
گنجشک را که دانۀ روزی تمام شد
از پیش باز بازنیاید به آشیان.
سعدی.
، مردن. (ناظم الاطباء) (فرهنگ رشیدی). کنایه از مردن باشد. (آنندراج) (انجمن آرا). کنایه از مردن و فوت شدن هم هست. (برهان) : به شیر زخمی استوار کرد، چنانکه بدان تمام شد و بیفتاد. (تاریخ بیهقی). خوب همینطور ناگهانی تمام می شدیم. (سایه روشن صادق هدایت ص 18) ، نیست و نابود گشتن چنانکه نشانی از او نماند. فنای محض:
در عاشقی بمیر حسن تا شوی تمام
نشینده ای هرآنکه بمیرد تمام شد.
میر حسن دهلوی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آرام شدن
تصویر آرام شدن
آرام گرفتن، فرو نشستن خشم و اضطراب
آرمیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تمام گشتن
تصویر تمام گشتن
بپایان رسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
چفته مند شدن مورد تهمت قرار گرفتن گناهکار شناخته شدن: در بخارا بنده صدر جهان متهم شد گشت از صدرش نهان. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
درد کشیدن دردمند شدن درد کشیدن دردمند شدن: خاطر عاطر حضرت صاحبقران از حدوث آن واقعه بغایت متالم شد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غماز شدن
تصویر غماز شدن
سخن چینی کردن، عیبجوئی کردن و طعنه زدن
فرهنگ لغت هوشیار
فاسد شدن ضایع گرداندن، پوسیدن گندیدن، ویران شدن، نابود گردیدن هلاک شدن، خشمگین شدن، پریشان شدن دل مشغول گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمام کردن
تصویر تمام کردن
به پایان بردن، مردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمام نشدنی
تصویر تمام نشدنی
پایان ناپذیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمام شدنی
تصویر تمام شدنی
پایاندار فرهیاب آنچه که تمام میشود لایق تمام شدن: (مثل اینکه این پرده تمام شدنی نیست)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرام شدن
تصویر حرام شدن
تلف شدن، بی نتیجه از میان رفتن، نفله شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زکام شدن
تصویر زکام شدن
شجانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
آرامیدن، آرام گرفتن فرو نشستن اضطراب فرو نشستن خشم، باز ایستادن باد و طوفان و انقلاب مقابل بشوریدن، باز ایستادن از گریه، ازبین رفتن درد عضوی مانند دندان ساکن شدن درد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مماس شدن
تصویر مماس شدن
ساییده شدن، تلاقی کردن: (... تا تادیه کند هوایی را که ایستاده است اندر تجویف صماخ و مماس او شود و بدان عصب پیوند دو بشنود) (چهار مقاله. 12)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همگام شدن
تصویر همگام شدن
اقتدا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تباه شدن
تصویر تباه شدن
حیف شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تمام شده
تصویر تمام شده
پایان یافته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تمام کردن
تصویر تمام کردن
Finish, Terminate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تمام کردن
تصویر تمام کردن
terminer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تمام کردن
تصویر تمام کردن
beëindigen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تمام کردن
تصویر تمام کردن
끝내다 , 종료하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تمام کردن
تصویر تمام کردن
終わる , 終了する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تمام کردن
تصویر تمام کردن
לסיים
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تمام کردن
تصویر تمام کردن
समाप्त करना , समाप्त करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تمام کردن
تصویر تمام کردن
menyelesaikan, mengakhiri
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تمام کردن
تصویر تمام کردن
เสร็จสิ้น , สิ้นสุด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تمام کردن
تصویر تمام کردن
закончить , завершить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تمام کردن
تصویر تمام کردن
beenden
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تمام کردن
تصویر تمام کردن
terminar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تمام کردن
تصویر تمام کردن
finire, terminare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تمام کردن
تصویر تمام کردن
terminar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تمام کردن
تصویر تمام کردن
完成 , 结束
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تمام کردن
تصویر تمام کردن
skończyć, zakończyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تمام کردن
تصویر تمام کردن
закінчити , завершити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تمام کردن
تصویر تمام کردن
bitirmek, sonlandırmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی